باورهای نامعقول و تأثیر آنها بر زندگی و روان ما
تفکرات ما با ادراک، حرکات و تمایلات ما در ارتباط هستند. بسته به سن و شرایط زندگی گاه از کنترل آنها به شیوه ی مطلوب، احساس ناتوانی می کنیم.
هرچند افکار را صددرصد نمی توان تحت کنترل درآورد ولی با مشاهده، آنالیز و تغییر باورهای درونی، می توان روند فکری را شناسایی و آن را تنظیم کرد.
برخی باورها و تفکرات غیرمعقول که ممکن است از کودکی آموخته باشیم، پایه و اساس رفتارهای نامعقول، خودمخرب و گاه آسیب زننده خواهند بود.
آگاهی از این باورها که ممکن است توسط تعصبات و توهمات تلقینی والدین و یا توسط رسانه ها و فرهنگ جامعه درشما ایجاد گردیده باشد، باعث می شود پیش از آنکه آثار مخرب و عمیق تری از آنان را در زندگی خود تجربه کنید آنها را شناسایی و برای تغییرشان اقدام کنید.
برخی از اصلی ترین باورهای نامعقول که باید آنها را به چالش بکشید و در عمل علیه آنها درنگ نکنید را برای شما در این مقاله برمی شمارم:
باور اینکه همه باید شما را دوست داشته باشند و تأییدتان کنند
این باور نامعقول باعث می شود شما همیشه به دنبال تأیید دیگران باشید و به جای اینکه به دنبال کارهای مورد علاقه خود بروید به کارهایی بپردازید که مردم فکر می کنند درست است و باید انجام دهید.
تأیید دیگران مطلوب است ولی با داشتن چنین باوری شما از کوچکترین انتقاد می رنجید و روح و روان خود ر ا آزرده می سازید.
با نداشتن چنین باوری، هم می توانید به دور از قضاوت دیگران به کارهایی بپردازید که از انجام آنها لذت می برید وهم در صورت مواجه شدن با انتقاد بدون آنکه ارزیابی منفی آن را متوجه خود ببینید به درستی ، آن را مورد بررسی قرار دهید.
باور اینکه شما باید همه کارها را به تمام و کمال، بدون نقص انجام دهید
باید بپذیریم که یک انسان هستیم و هرگز نمی توانیم عملکرد کامل وبی نقصی داشته باشیم.داشتن باور کامل گرایی جز آسیب زدن به خود و اطرافیان فایده ی دیگری نخواهد داشت. این باور گاه حتی باعث ناامیدی شدید و احساس شکست در ما می شود.
به جای آنکه بخواهید عالی عمل کنید، بخواهید کمی بهتر از قبل کارها را به انجام برسانید. با خود مهربان باشید و برای خویشتن ارزش قائل شوید.
باور اینکه ناراحتی های شما همیشه یک عامل خارجی دارد
با این باور و طرز فکر همیشه دیگران و شرایط محیطی را دلیل ناراحتی ها و مشکلات خود می پندارید و احساس می کنید هیچ کنترلی بر اوضاع ندارید و قادر به تغییر باعث و بانی ناراحتی های خود نیستید.
اگر همیشه صددرصد مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید خواهید دید که برای تغییر شرایط نامطلوب ایجاد شده چقدر توانایی و کنترل دارید.
باور گذشته خیلی مهم است
ممکن است در گذشته چیزی به شدت زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است نباید فکر کنید این مسئله تا ابد می تواند باعث ناراحتی شما شود.
مثلاً موردی در زمان کودکی باعث رنج و آزار شما شده و به پایان رسیده، ولی شما حاضر نیستید از فکر کردن و یادآوری آن دست بردارید و هر بار با یادآوری آن روح و روان خود را آزرده می کنید.
سعی کنید که از گذشته درس بگیرید نه تأثیر منفی ، و به این نکته توجه داشته باشید که امروز شما در آینده تبدیل به گذشته ی شما می شود و تلاش برای ساختن زمان حالی پربار، باعث می شود آینده ی بهتری پیش رو داشته باشید.
باور اینکه شادی مطلق با بی جنبشی و بی تعهدی بدست می آید
تحقیقات نشان داده بیشترین شادی زمانی حس می شود که افراد کار مهم و هم راستا با خواسته درونی خود را انجام می دهند.
آنچه از آن به زمان استراحت مطلق و بی مسئولیتی یاد می گردد نه تنها باعث شادی حقیقی نمی شود بلکه حس ناتوانی و بی عرضه گی را نیز به انسان منتقل می کند.
در اختصاص دادن خود به هر تلاشی سعی کنید تا پروژه ای طولانی مدت و چالش برانگیز را انتخاب کنید. زمانی که علاقه ی عاقلانه خود را کسب می کنید، شما معمولاً لذت را در کمک و اهمیت دادن به انسان های دیگر پیدا می کنید.
با تغییر باورهای نامعقول احساس بهتری را به خود هدیه خواهید کرد ولی آیا با پیروی از این موارد تجربه ی یک زندگی شاد و داشتن روح و روانی آسوده تضمینی خواهد بود؟ نه ضرورتاً
این هم یک باور نامعقول خواهد بود زیرا برخی اتفاقات و بیماری های جسمانی از کنترل ما خارج هستند. حتی شروع جنگها و وقوع بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله نیز کاملاً از دایره اختیارات ما خارجند و هر لحظه ممکن است آسایش و آرامش ما را بر هم بزنند.
مهم آن است که روح انسان از بی توجهی و نمی توانم فارغ شود، آن گاه می تواند جهش قابل توجهی داشته باشد و با عزم ثابت و تفکری خردمندانه برای داشتن یک زندگی بهتر و روانی آرام تر تلاش کند.
دیدگاهتان را بنویسید