اشتباهات رایج در هدف گذاری
در مقاله چگونه اهداف خود را انتخاب نمائیم، به تعریف درست هدف و تکنیک های هدف گذاری اشاره کردیم. در این مقاله به اشتباهات رایج در هدف گذاری می پردازیم که دانستن آن ها باعث می شود اهداف صحیح تری را برای خود انتخاب نمائیم. با سایت سرکار خانم شبنم صابری همراه باشید.
اشتباه اول: تبدیل نکردن هدف به یک پدیده ی مادی
برای آن که هدف را که یک پدیده غیر مادی است به پدیده ای مادی تبدیل کنیم باید آن را روی کاغذ بنویسیم. خیلی از افراد از اقدام چنین عمل ساده ای سرباز می زنند و اهداف را صرفاً در ذهن خود نگه می دارند.
ذهن ما قادر به نگهداری همه ی موارد نیست و با گذشت زمان و اتفاقات متعددی که در زندگی برای ما رخ می دهد، برخی ایده ها و اهداف ما کم رنگ شده و به دست فراموشی می رود. لذا یکی از مهم ترین گام های اولیه برای رسیدن به هدفی این است که آن را روی کاغذ و با دست خط خود ثبت نمائید.
هر چیزی که ثبت شود از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود و شما نسبت به انجام آن احساس تعهد بیشتری خواهید کرد. موضوع برای تان جدی تر می شود و از حد یک فکر بیرون می آید. گاهی وقتها فکرها ممکن است بی ربط باشد ولی اگر قرار باشد شما آن را ثبت کنید، حتما سعی می کنید که یک فکر درست و حسابی را به روی کاغذ بیاورید.
نکته ای که در این جا باید به آن توجه داشته باشید این است که در هنگام نوشتن هدف، آن را تحقق یافته بدانید و همراه با یک احساس مثبت و شکرگزاری از رسیدن به آن، بیان و ثبتش کنید. مثلاً ؛
راضی ام و خدا را شکر می کنم که توانستم ………. را بدست آورم.
به جای نقطه چین هدف خود را می نویسید. جمله به زبان حال نوشته می شود و حس خوب دست یافتن را به شما منتقل می کند.
اگر در هنگام نوشتن این جمله ندایی از مغز و یا درون خود دریافت کردید که به شما می گوید، چرا دروغ می گویی تو که هنوز چیزی بدست نیاورده ای، جمله را به زمان آینده بنویسید. بستگی به باورتان دارد، اگر باور خود را در رسیدن به هدف قوی یافتید جمله ی زمان حال ارجحیت دارد. در این میان مهم آن است که احساس ما با افکارمان در تعارض نباشد.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه دوم: هدف گذاری با وجود ترمز آن در ذهن ما
قوی ترین ترمز هنگام هدف گذاری، باور نادرست است. اگر باور نادرستی نسبت به خواسته خود داشته باشید باعث می شود که هدف شما محقق نشود. یعنی اگر باور و ارزش های شما با هدف تان مغایر باشد هر چقدر هم تلاش کنید نمی توانید به آن هدف دست یابید.
مثلاً فردی که هدف ثروتمند شدن را برای خود تعیین می کند و از طرفی معتقد است که انسانهای ثروتمند نسبت به خانواده خود بی توجه هستند و یا آن ها افرادی طمع کار و متکبر هستند. خوب درون این فرد پول دار شدن را برابر با حریص شدن و مغرور شدن می داند و آن را مغایر با ارزش های خود تلقی می کند، لذا هر چه هم کوشش می کند به جایی نمی رسد، زیرا ندایی از درون خود می شنود که پول دار شدن خوب نیست، پول می خواهی چه کنی؟ بدون پول تو انسان بهتری هستی!!!
یک باور نادرست می تواند کلی اشتباه را در مسیر هدف برای ما به جای بگذارد. باورهای محدود کننده ترمزهای هدف گذاری هستند و باید پیش از گام نهادن در مسیر هدفمند این باورها را کنار بگذاریم، در غیر این صورت تلاش های ما راه به جایی نخواهند برد.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه سوم: هدفی انتخاب کنیم که ما را از بین ببرد
نباید هدفی برای خود انتخاب کنیم که با از بین رفتن آن، ما هم نابود شویم. مثلاً فردی که هدف خود را خرید یک خانه و یا اتومبیل مدرن قرار می دهد، چنانچه خانه دچار حریق شود و یا اتومبیل دچار حادثه، احساس می کند که تمام هستی خود را از دست داده و عمر و تلاش های او به هدر رفته است. خیلی ها در چنین مواقعی دچار سکته های قلبی و مغزی می شوند و زندگی خود را از دست می دهند.
بنابراین نباید هدفی بگذاریم که چنانچه آن هدف از بین برود و یا دچار نقصان شود ما نیز به فنا برویم. مثلاً من کسب وکاری راه می اندازم، عوامل بیرونی کسب و کارم را از بین می برند، ولی من از بین نمی روم، چون بیشتر کسب و کارم در سرم است و می توانم دوباره چنین کاری را شروع کنم، چون دانش و مهارت و توانایی دارم و فقط اگر مغزم از بین برود، این هدف از بین می رود.
اهداف ارزشمندی که برخاسته از روح و جان ما باشد، حتی اگر دچار نقص هم شود، دوباره آن را از سر خواهیم گرفت، چرا که ریشه ای قوی و آسیب ناپذیر در درون ما دارد و تا ما زنده هستیم این ریشه هم پابرجا خواهد ماند.
شاید بگویید پس اگر بخواهیم صاحب زندگی بهتر شویم چه؟ اگر بخواهیم خانه بهتر و ماشین شیک تری داشته باشیم چه؟
باید خدمت شما دوست عزیز عرض کنم که هیچ اشکالی در این خواسته ها نیست و پیشرفت و بهتر شدن حق شماست ولی این ها جوایز هدف گذاری صحیح شما هستند. خانه و اتومبیل و دیگر خواسته های مادی نتایج هدف گذاری شما می باشند نه خود هدف.
تنها در این صورت است که شما بدون آسیب در این دنیای غیرقابل پیش بینی، موفق زندگی خواهید کرد و دچار شکست و ناامیدی نخواهید شد.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه چهارم: انتخاب هدفی که ارزشش را نداشته باشد
همیشه باید با خود نیک بیاندیشیم که آیا هدف من ارزش این همه تلاش و صرف زمان و انرژی را دارد یا اینکه من می توانم در این شرایط هدف بهتری را دنبال کنم. به طور مثال فرد سالمندی تصمیم بگیرد دانشجوی رشته پزشکی شود، در حالی که تجربیات او می تواند خیلی تأثیرگذارتر باشد و رسالت و هدف یاری رسانی به هم نوعان خود را از این طریق انجام دهد، بی آنکه لازم باشد چندین سال از عمر خود را صرف درس خواندن کند.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه پنجم: هدف گذاری با توقع نتایج غیرطبیعی
عموماً انسان ها هدف ها را به دلیل نتایج غیرطبیعی آن می خواهند: مثلاً می خواهد سخنران شود که پول دار شود یا نویسنده شود که به شهرت برسد. این در حالی است که ما در دنیا سخنرانان بیشماری داریم که پول چندانی بدست نمی آورند و کم نیستند نویسندگانی که کسی نام آنها را هم نمی داند. با این معیارها بهتر است سراغ فعالیت های دیگری رفت.
به طور کلی اگر انتخاب کنید که جزو افراد برتر باشید و اصل کار برای تان جذابیت زیادی نداشته باشد، این هدف را خیلی پیشنهاد نمی کنم زیرا اگر آن کار را دوست نداشته باشید در انجامش هرگز موفق نخواهید شد و اگر با اصرار و وسواس زیاد موفق هم بشوید، هرگز احساس رضایتمندی از کار و زندگی تان را تجربه نخواهید کرد.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه ششم: انتخاب تعداد زیادی اهداف
ما می توانیم آرزوهای زیادی داشته باشیم و آن ها را در دفترچه ای یادداشت کنیم و هر از چند گاهی آن ها را مرور کنیم. در مورد اهداف، موضوع متفاوت است و چنانچه اهداف زیادی را برای خود تعیین کنیم به دلیل اینکه زمان، پول، انرژی و امکانات ما محدود هستند، نمی توانیم به آن ها دست پیدا کنیم. بنابراین بهترین کار این است که به یک یا دو و نهایتاً سه هدف محدود شویم و روی آن ها کار کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
اشتباه هفتم: تعیین اهداف متعارض
اشتباه دیگر این است که ما اهدافی را تعیین کنیم که در تعارض با یکدیگر باشند. به طور مثال یک هدف مان گرفتن دکترا باشد و هدف دیگرمان بچه دار شدن. خوب پیش بردن هر دو هدف با هم برای برخی غیر ممکن و شاید برای برخی دیگر ممکن ولی به قیمت گزافی تمام شود.
در تعیین اهداف همیشه باید اولویت ها را در نظر داشته باشیم، اینکه رسیدن به کدامین هدف برای مان از اهمیت بیشتری برخوردار است و یا به عبارتی دیگر کدام هدف را می خواهیم فدای دیگری کنیم. اول دکترا بگیریم و بعد بچه دار شویم و یا اول بچه دار شویم و با پذیرش سختی های مسیر با وجود بچه ، سپس برای گرفتن دکترا اقدام نماییم.
در هر صورت باید ببینیم توان مان در پیگیری اهداف چقدر است؟ باید سختی های مسیر را بررسی کنیم، باید حاضر شویم هزینه آن را پرداخت نماییم و مسئولیت صددرصدی انتخاب های مان را به عهده بگیریم و سپس قدم در راه رسیدن به اهداف بگذاریم.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه هشتم: تعیین هدفی که در اختیار ما نباشد
گاهی افراد هدفی را انتخاب می کنند که به طور کامل در اختیار خودشان نیست. مثلاً شخصی هدف خود را ازدواج با فردی خاص قرار می دهد. سؤال این است که واقعاً بدست آمدن چنین هدفی به طور کامل در اختیار اوست؟ خیر، قسمت بزرگی از آن در اختیار طرف مقابل است. شاید ما بتوانیم برای همسر آینده خود خصوصیاتی را فهرست کنیم که می خواهیم این طور باشد و آن طور باشد ولی نمی توانیم ازدواج با یک فرد خاص را برای خود هدف قرار دهیم. هدفی که در اختیار ما نباشد غلط است.
به طور کلی باید بدانیم دنبال یک عامل بیرونی در هدف نباشیم. مثلاً هدف می گذارم رفتار فرزندم را تغییر دهم ، اشتباه است. هدف می گذارم مشهور شوم کاملاً اشتباه است زیرا روزی روزنامه ای و یا پستی بر علیه شما می گوید و آبروی تان را به خطر می اندازد، آن وقت می بینید که هدف شما از بین رفته است. ولی اگر هدف بگذارید که می خواهید انسانی با چنین و چنان ارزش هایی باشید و کارهایی را در دنیا انجام دهید، آن وقت است که شهرت نیز به سراغتان خواهد آمد، ولی شما هم معطل آن شهرت نیستید.
اشتباهات رایج در هدف گذاری
اشتباه نهم: تعیین اهداف منفی
شاید باورتان نشود که برخی ها هدف های عجیب و غریبی برای خود تعیین می کنند. مثلاً هدف می گذارند آبروی فردی را ببرند، به کسب و کار کسی ضربه بزنند و یا زندگی شخصی را به نابودی بکشانند. هدف های منفی اهداف ناصحیحی هستند و باید به شدت از آن ها پرهیز کرد، چرا که چنین اهدافی پیش از آن که به فرد مورد نظر لطمه وارد نمایند، انسانیت و ارزشمندی خودمان را به باد خواهند داد.
با سپاس از استاد محمد پیام بهرام پور
دیدگاهتان را بنویسید